متاسفانه باید بگم که امروز هم با کد سر و کار نداریم و باید چند مفهوم رو یاد بگیرید. اگر دارید اولین زبان برنامه نویسی رو یاد میگیرید باید یه آشنایی کلی با این مفاهیم داشته باشید تا بعدا توی مطالب بعدی و به صورت عملی اون ها رو درک کنید.
این مطلب ادامه ی دو مطلب قبلی است:
مفاهیم پایه ی برنامه نویسی
در هر زبان برنامه نویسی ای یک سری کلمات بسیار کاربرد وجود دارند. اگر اولین بار است که دارید برنامه نویسی یاد می گیرید باید بدانید که این مفاهیم تقریبا در تمام زبان های برنامه نویسی ثابت هستند و فقط در یک سری جزیئیات و مباحث تخصصی فرق دارند. به این معنی که شما با یاد گرفتن مفهوم کلی این کلمات و درک کردن آن ها خیلی راحت تر و سریع تر می توانید زبان های بعدی را یاد بگیرید.
متغیر و ثابت ( Variable & Constant )
این دو کلمه ی متضاد ولی بسیار کاربردی ، نقش بسیار مهمی در برنامه نویسی دارند. در یک سیستم ، رم نقش ذخیره سازی موقت را بر عهده دارد. یعنی هر برنامه یا بازی یا ... که قرار است اجرا شود ، اطلاعاتی را روی رم بارگذاری می کند و در طول اجرای برنامه آن اطلاعات را تغییر می دهد و از آن ها استفاده می کند. راه استفاده کردن از رم در برنامه نویسی متغیر ها و ثوابت هستند. ما در برنامه نویسی می توانید با تعریف متغیر یا ثابت ، اطلاعاتی را در آن ها ذخیره کنیم و در طول برنامه آن ها را تغییر دهیم یا مقایسه کنیم یا ...
متغیر ها در زبان های برنامه نویسی تا حد زیادی به متغیر ها در ریاضی شباهت دارند. مثال:
<<<code>>>
MATH :
x = 5
x + 3 = 5 + 3 = 8
<<</code>>>
متغیر ها و ثوابت در برنامه نویسی هم تا حد زیادی به همین شکل است.
تابع و کلاس ( Function & Class )
باز هم می خواهم از ریاضی برای توضیح این بخش استفاده کنم. ما در ریاضی هم تابع داریم. به این شکل:
<<<code>>>
MATH:
f(x) = 3x + 2
f(2) = 3×2 + 2 = 8
<<</code>>>
در برنامه نویسی هم به همین شکل ما می توانیم توابعی را تعریف کنیم یا از توابع پیش ساخته ای استفاده کنیم. ما به تابع یک مقدار ورودی می دهیم و مقداری به عنوان خروجی دریافت می کنیم. تابع در برنامه نویسی ممکن است مقدار ورودی لازم داشته باشد یا نداشته باشد. شاید تابع حتی مقدار خروجی هم نداشته باشد و فقط کاری را انجام دهد. مثلا تابع alert که یک تابع پیش ساخته در جاوا اسکریپت است و شما مثالی از آن را در مطالب قبلی دیدید هیچ مقدار خروجی ای ندارد و فقط کار انجام می دهد و آن کار نمایش یک پیغام متنی است.
حتما می پرسید پس کلاس چی شد؟ در برنامه نویسی مدرن ، کلاس ها اهمیت بسیار زیادی دارند. در گذشته زبان های برنامه نویسی بر پایه ی توابع کار می کردند. اما امروزه همه ی زبان های برنامه نویسی به سوی پشتیبانی از کلاس ها رفته اند.
به زبان برنامه نویسی ای که از کلاس ها پشتیبانی می کند ، برنامه نویسی شی گرا می گویند. (باید اشاره کنم که به کلاس (Class) ، شیء (Object) نیز می گویند)
کلاس ها می توانند متغیر ها ، ثابت ها و توابع را در خود جای دهند و به عنوان ماشین بزرگ تر که از زیر مجموعه هایی تشکیل شده اند ، کاری را انجام دهند.
ساختار های شرطی
گاه در برنامه نویسی شما لازم دارید تا شرطی را بررسی کنید و بر اساس آن شرط به برنامه بگویید که کاری را انجام بدهد یا نه. یک مثال عامیانه ی آن این است که اگر چراغ سبز بود ، رد شود وگر نه در جای خود بایست. (پرکاربرد ترین ساختار شرطی "اگر" است)
حلقه های تکرار
ممکن است شما در برنامه ی خود لازم داشته باشید کاری را چند بار انجام دهید. در این گونه مواقع شما به حلقه های تکرار نیاز دارید. تا مثلا به برنامه بگویید 10 بار فلان کار را انجام بده.
در حالتی دیگر از حلقه های تکرار شما از قبل تعداد دفعات انجام کار را مشخص نمی کنید. این نوع حلقه های تکرار تلفیقی از ساختار شرطی و حلقه ی تکرار است که مثلا شما به برنامه می گویید تا زمانی که چراغ قرمز است از جای خود حرکت نکن.
دستورات
در برنامه نویسی یک سری کلمات وجود دارند که برای برنامه معنی خاصی دارند و برنامه می داند که در جایی که آن کلمه وجود دارد باید کاری خاص را انجام دهد.
اگه احساس می کنید چیز زیادی نفهمیدید اصلا مهم نیست. این متن فقط برای آشنایی سطحی با مفاهیمه. در مطالب بعدی به قدری کاربردی کار می کنیم که خودتون این مفاهیم رو برای بقیه توضیح بدید.